باید گفت هدف از آموختن مهارت مدیریت زمان در این است که ما در طول بیستوچهار ساعت شبانهروز یا در طول هفته و ماه و سال بتوانیم از زمان و وقت ارزشمند خویش به شکل مؤثر بهینه و با رعایت اولویتها استفاده کنیم و راه و مسیر پیشرفت و موفقیت و عملیاتی کردن کارها و انجام بهموقع کارها را هموار سهل و آسان کنیم و از آرامش و انگیزه نیز برخوردار شویم.
مدیریت زمان از آن جهت مهم و ارزشمند است که میتواند پایه و اساس موفقیت ما در زندگی باشد و ما را تبدیل به فردی کند که از زمان و وقت خود استفادهی مؤثر، بهینه و بهرهور داشته باشیم و با یک نظم و هماهنگی و آمادگی قبلی فعالیتهای زندگی خویش را اجرایی کنیم.
بدون شک یادگیری و برخورداری از مهارت مدیریت زمان برای هر فردی بهویژه در دنیای امروز یک ضرورت اجتنابناپذیر و یک شکل از زندگی هدفمند و با برنامه است. انسانها در دنیای امروز با این حجم از کار و فعالیتهای روزانه یا باوجود اهداف و کارهای گوناگونی که دارند، بهتر است با برنامهریزی زمانی و تقسیمبندی کارها به موفقیت و پیشرفت مطلوب خود برسند.اگر کاملاً نمی دانید که چرا مدیریت زمان مهم است ، ممکن است انگیزه تغییر نداشته باشید.به همین دلیل شما باید به تصویر کلی نگاه کنید.
چرا مدیریت زمان اینقدر مهم است؟ در اینجا 7 دلیل برتر ذکر شده است :
به طور کلی به تمامی رفتارها و مهارت هایی شخصی که در راستای بهبود وضعیت فعلی مورد استفاده قرار می گیرند به اصطلاح توسعه فردی گفته می شود. به زبان ساده تر فرض کنید شما یک مهارت خاصی را دارید، برای اینکه در حرفه و تخصص خودتان به بهترین تبدیل شوید نیاز به توسعه خود دارید. یا مثال دیگری برای درک بهتر تصور کنید شما یک طراح هستید، وقتی شما در شغل خود بخواهید به بهترین تبدیل شوید، باید مراحل مربوط به توسعه خودتان را طی کنید.
البته توجه داشته باشید به دست آوردن مهارت های جدید و یادگیری در مسیر موفقیت فردی نیز مربوط به مبحث توسعه فردی می باشد. و به طور کلی می توان این مورد را دستیابی به مهارت های جدید دانست.
چرا بهبود فردی مهم است؟
همه ما انسان ها نیاز به رشد داریم. همیشه اصطلاح رشد را در کنار توسعه به کار می ببرند و آن را رشد و توسعه فردی می نامند. شخصی می خواهد درآمدش بیشتر شود، کسی می خواهد به معرف ترین بازیگر دنیا تبدیل شود و بسیاری موارد مشابه دیگر … به همین دلیل است که همه انسان ها به رشد و توسعه فردی نیاز دارند.
وضعیت فعلی هر فردی یا به اصطلاح محدوده ای که در آن قرار دارد حاصل رشد فرد می باشد. اگر شما یک دانشجو هستید یعنی مراحل قبلی تحصیل را پشت سر گذاشته اید. کسی که راننده کامیون است، یعنی بعد از گذراندن چندین مرحله مختلف به این درجه دست یافته است. با این تفاصیر همه انسان ها چه بخواهند چه نخواهند درگیر موضوع توسعه فردی هستند
زمان، گوهر ارزشمند و بیبدیلی است که اگر آن را به بطالت و بیهدفی بگذرانیم، قطعا در زندگی خود آن عنصر حقیقی، طلایی و برگشتناپذیر را که موفقیت ما در گرو استفادهی درست و مناسب از آن است را از دست دادهایم. پس منطقی و عقلانی است که با مقولهی “نرم افزار های مدیریت زمان” آشنا شویم تا زمانی را که در اختیار داریم به بهترین شکل از آن استفاده کنیم.
مدیریت زمان از آن جهت مهم و ارزشمند است که میتواند پایه و اساس موفقیت ما در زندگی باشد و ما را تبدیل به فردی کند که از زمان و وقت خود استفادهی مؤثر، بهینه و بهرهور داشته باشیم و با یک نظم و هماهنگی و آمادگی قبلی فعالیتهای زندگی خویش را اجرایی کنیم.
بدون شک یادگیری و برخورداری از مهارت مدیریت زمان برای هر فردی بهویژه در دنیای امروز یک ضرورت اجتنابناپذیر و یک شکل از زندگی هدفمند و با برنامه است. انسانها در دنیای امروز با این حجم از کار و فعالیتهای روزانه یا باوجود اهداف و کارهای گوناگونی که دارند، بهتر است با برنامهریزی زمانی و تقسیمبندی کارها به موفقیت و پیشرفت مطلوب خود برسند. زیرا با این کار و با فراگرفتن مهارت مدیریت زمان و بهرهگیری از فواید و مزایای مثبت این کار، خیلی بهتر و بیشتر از زمانی که از مدیرت زمان استفاده نمیکنند به موفقیت نائل میشوند.در این مقاله قصد داریم اشاره ای به نرم افزار های مدیریت زمان کنیم :
آیا از انبوه کارهای تلنبارشده رویهم و انجام ندادنشان کلافه شدهاید؟ اگر اینطور است، حتما به روش برنامه ریزی به روش gtd برای مدیریت زمان نیاز دارید.
برای همهی ما بارها پیش آمده کار مهمی بهذهنمان رسیده و به خودمان وعده دادهایم که بهمحض رسیدن به خانه یا محل کار، آن را انجام میدهیم؛ اما وقتی به آن مکان میرسیم، انبوه کارها و اخبار دیگری که بهما میرسد، باعث میشود آن کار مهم را فراموش کنیم. بعد از مدتی، بهیاد میآوریم قرار بود کار مهمی انجام دهیم و ناباورانه با خود میاندیشیم چرا کاری که اینقدر برایمان اهمیت دارد، بهراحتی فراموش میکنیم؟
این اتفاق یک دلیل مشخص دارد و آن این است که مغز وظیفهی ایجاد ایدهها برای انجام کارها را دارد و نه نگهداشتن آنها در ذهن. آنچه میتواند به ما در این مسیر کمک کند، روش معروف دیوید آلن با عنوان بهانجام رساندن کارها (G.T.D) است برنامه ریزی به روش gtd (مخفف عبارت Getting Things Done) روشی جهانی برای داشتن بهرهوری فراوان و بدون استرس است.
ابتدا ببنینم دیود الن کیست سپس مختصری در مورد روش gtd صحبت کنیم
چطور به خودمان انگیزه بدهیم تا طبق برنامه ریزی که کردیم، عمل کنیم؟ چگونه برنامه ریزی خودمان را عملی کنیم؟ چکار کنیم که به برنامه خودمان پایبند باشیم؟برنامه ریزی کاری است که اکثر ما در انجام دادن آن خوب هستیم اما تعداد خیلی کمی از افراد میتوانند برنامه ریزی خود را عملی کنند و به برنامه های خود پایبند باشند.
مغز ما اشتیاق زیادی به آینده داره. اقداماتی که ما رو به آینده میرسونه برای اون خیلی ارزشمند هست. در نتیجه وقتی داریم برنامه ریزی می کنیم و به انجام کارهایی فکر می کنیم که ما رو به هدفون میرسونه خیلی ذوق و شوق داریم. برای مثال من میدونم که اگر روزی ۵ ساعت بر روی کسب و کارم زمان بگذارم و کارهای x, y, z را انجام دهم سال آینده به درامد مورد نظرم میرسم و این موضوع باعث میشه که کلی برای برنامه ریزی هیجان زده باشم..
نمونه دیگر…
و یا مثال دیگه اینکه وقتی میدونید اگر روزی ۸ ساعت درس بخونید در کنکور در رشته مورد نظرتون پذیرفته میشوید اشتیاق زیادی به برنامه ریزی پیدا می کنید و دوست دارید که هرچه سریع تر به خواسته خود برسید. برای همین به سرعت دست به برنامه ریزی میزنید و اولویت هایتان را مشخص می کنید. سپس تصمیم میگیرید که از فردا به برنامه خود عمل کنید اما فردا میشود و …
برخلاف ارزشمند بودن آینده ، مغز ما از لحظه حال گریزان است. او تمایل دارد بیشتر در آینده باشد و به آینده برسد و بنابراین لحظه حال را از دست میدهد. بنابراین ما با تناقض رو به رو میشویم. با اینکه خیلی اهداف خود را دوست داریم و کلی برای رسیدن به آنها هیجان داریم اما نمی خواهیم که در لحظه حال برای آنها تلاش کنیم و انجام اقداماتی که برای آنها برنامه ریزی کرده ایم خسته کننده به نظر میرسد. در نتیجه مغز مان تصمیم میگرید که حواس ما را پرت کند و ما را مشغول انجام کارهای راحت تری کند
شاید شما هم مثل من این طور فکر می کردید که بازگو کردن اهداف و آرزوهایمان با دیگران باعث افزایش روحیه و انرژی ما شده و شانس رسیدن به آن هدف و آرزو را بیشتر می کند. و با توجه به این باور و طرز تفکر به صورت مستمر در مورد اهدافتان با دیگران گفتگو کرده و آنها را در کم و کیف آن هدف قرار داده اید.
برای خواندن مقاله کامل کلیک کنید
باید به شما و خود این طور بگویم که ما اشتباه فکر می کردیم، طبق تحقیقات جدیدی که انجام شده است آزمایشات نشان می دهد افرادی که در مورد آرزو و اهدافشان به صورت مستمر با دیگران صحبت می کنند و آن را با آنها در میان می گذارند درصد رسیدن به اهدافشان بسیار پایین تر از بقیه افراد می باشد.
هدر رفتن زمان و مدیریت آن یکی از مهمترین ویژگیهای افراد موفق است و برای اینکه در هر کاری به نتیجه دلخواهمان برسیم باید این ویژگی را در خودمان تقویت کنیم. ثروتمندان دنیا معتقدند که زمان، اولین و بزرگترین سرمایه آنهاست و تلاش میکنند تا بهترین استفاده را از هر ثانیه خود داشته باشند. اما آیا ما هم همینقدر روی هدر رفتن زمانمان حساسیم؟ گاهی کارهایی میکنیم که بدون اینکه متوجه باشیم این طلای گرانبها را ازدست میدهیم.
برای خواندن عامل های هدر رفتن زمان کلیک کنید.
برخی افراد فکر میکنند که برنامهریزی کار افراد غیرحرفهای است و خودشان بدون برنامهریزی آزادی عمل بیشتری دارند و بهتر رفتار میکنند. در حالی که این طرز فکر کاملا اشتباه است.
بسیاری از افراد صبح که از خواب بیدار می شوند نمی دانند که باید چه کنند و به همین خاطر ناخودآگاه همان عادت های قدیمی را تکرار می کنند و بعد می گویند چرا زندگی ام تکراری شده است؟ چرا وقت نمی کنم کارهایم را انجام دهم؟ چرا همیشه عقب هستم؟ اگر ما آخر شب حتی 5 دقیقه فکر کنیم که مهم ترین کاری که فردا باید انجام دهیم چیست و برای آن یک برنامه ریزی مختصر داشته باشیم آنگاه دچار سردرگمی و اتلاف و کمبود وقت نمی شویم و فردا یک راست سراغ برنامه ریزی و انجام کارها می رویم.
بدون برنامهریزی و داشتن لیست کارهایی که باید انجام دهیم، بخش زیادی از آنها را فراموش میکنیم. همچنین برنامهریزی به ما کمک میکند تا کارها را اولویتبندی کنیم و زودتر آنها را به نتیجه برسانیم و در پایان روز به جای انباشت کارهای انجام نشده، بابت کارهایی که به درستی انجام دادهایم از خودمان احساس رضایت داشته باشیم
برنامه ریزی در زندگی مشترک یکی از شاخصههای موفقیت در زندگی است شاید برای همین میگویند هیچ موفقیتی اتفاقی نیست چرا که برای آن برنامهریزی شده و بیحساب و کتاب نبوده است. زندگی مشترک نیز برای آنکه به موفقیت و خوشبختی منتهی شود باید با برنامهریزی پیش رود. حال برای آن که بتوانیم برای زندگی مشترک برنامهریزی کنیم باید شرایطی را فراهم سازیم تا این برنامهریزی به نتیجه برسد، چه بسا برنامهریزیهایی که به خاطر رعایت نکردن اصول بدون نتیجه مانده و به انجام نرسیده است.
برای مشاهده کامل مقاله کلیک کنید.
برنامهریزی کلی و بلند مدت به برنامهریزیهایی در زندگی اشاره دارد که اولا به کلیات زندگی مربوط میشوند نه جزئیات و ثانیا زمانبر و معمولا برنامهریزیهای چند سالهاند مثل برنامهریزیهای مالی یا کاری بلند مدت و یا مثلا برنامهریزی برای اینکه چند سال دیگر بچه دار شوید و….
مسائلی که در این نوع برنامهریزیها لازم است رعایت کنید این است که در ابتدا بیش از حد بلند پروازانه و یا بدبینانه برنامهریزی نکنید. گاهی کمی ریسک کردن در زندگی لازم است. شما میتوانید در برنامهریزی هم کمی ریسک کنید، مثلا اگر در 2 سال آینده درآمد شما قرار است. 20 میلیون تومان باشد، قرار نیست روی 40 میلیون تومان برنامهریزی کنید اما میتوانید روی 25 میلیون برنامه مالی خود را بریزید تا اولا انگیزه بیشتری برای پیشرفت و پسانداز پیدا کنید ثانیا هدفتان آنقدر دست نیافتنی نباشد که ناامید شوید و در وسط راه برنامهریزی را رها کنید.
به عنوان مثال می توانید :
اولین کار این است که در باره ی دید گاه های متفاوت تان به توافق برسید. اگر هم نظر بودید که چه بهتر، اما اگر نبودید، باید با بحث منطقی در نهایت به نتیجه ای برسید که هر دو طرف را راضی کند.
برای مشاهده کامل مقاله کلیک کنید.
● در ماه اهداف مالی خانواده را مشخص کنید
یعنی باید بدانید تا آخر ماه قرار است چقدر خرج و چقدر پس انداز کنید بعد از چند وقت و بعد از رسیدن به یک نقطه ثابت، می توانید برای ۶ ماه و در نهایت یک سال آینده برنامه ریزی کنید.
ممکن است این پس اندازه خیلی ناچیز باشد، اما باید وجود داشته باشد معمولاً ۲۰ تا ۳۰ درصد از درآمد ثابت خانواده می تواند پس انداز شود، مبلغی که بعد از حذف خرج های ثابت از در آمد باید به کنار گذاشتن آن برای روز مبادا فکر کرد.
● برای بدهکاری هایتان برنامه ریزی کنید
این بدهکاری می توان وام قرض، قسط و خیلی چیزهای دیگر باشد، مسئله ای که یکی از شایع ترین دلایل مشکلات مالی بین زوج هاست. بنابراین، بدهکاری ها را دست کم نگیرید و برای پس دادن شان برنامه داشته باشید.
انضباط فردی به اصولی اخلاقی برمیگردد که هرکس برای خود تعیین میکند. شخص میتواند با رعایت یک الگوی رفتاری به اهداف بلندمدت خود برسد. برای مثال برای رسیدن به وزن ایدهآل در بازه سه ماهه نیاز به رعایت برخی قوانین است. در واقع انضباط فردی مجموعهای از رفتارها است که فرد تحت هر شرایطی از آن پیروی میکند تا به هدف خود برسد.
دیسیپلین شخصی، افراد را در زندگی منظمتر میسازد و امیال را کنترل میکند. انضباط فردی نیاز به تقویت اراده و مدیریت رفتارها دارد. طبق تحقیقات همانطور که برای پرورش اندام به ممارست نیاز است، نهادینه کردن دیسیپلین شخصی کوشش زیادی را میطلبد و هرچه این تلاش بیشتر شود رسیدن به هدف آسانتر میشود.
انضباط فردی یعنی تسلط بر خود. اگر میخواهید بر خود تسلط داشته باشید، باید احساسات خود را به خوبی کنترل کنید و بر وسوسهها غلبه کنید. انضباط فردی به شما کمک میکند تا به وسوسههای درونی توجه نداشته باشید، کاری را که فکر میکنید درست است انجام دهید و رویاهای خود را به عمل تبدیل کنید.
این ممارست باید با نظم خاصی انجام شود، تقویت رفتار بدون برنامه منظم فردی، اشخاص را دلزده میکند. مانند فردی که تصمیم به گرفتن رژیم میگیرد اما با ناپرهیزی نه تنها تغییر مثبتی در اندام خود نمیبیند بلکه در خوردن وعدههای غذایی افراط پیدا میکند.
یک پیشنهاد رد نشدنی تکنیک های هدف گذاری
الگوی رفتاری باید بر اساس سطح انرژی تعیین شود تا پس از ناتوانی در انجام آن نارضایتی از زندگی پدیدار نشود. لازم است در این راه همیشه این نکته در نظر گرفته شود که امکان خطا برای هر انسانی وجود دارد. در همه مراحل انضباط فردی باید هدف به طور درخشان دیده شود و فرد نسبت به آن هوشیار باشد. در این مطلب راهکارهایی برای کسب انضباط فردی قرار داده شده است.