مدیریت زمان و برنامه ریزی / هدف گذاری

آموزش تکنیک های مدیریت زمان و رسیدن به موفقیت بابرنامه ریزی اصولی و هدف گذاری

مدیریت زمان و برنامه ریزی / هدف گذاری

آموزش تکنیک های مدیریت زمان و رسیدن به موفقیت بابرنامه ریزی اصولی و هدف گذاری

من فروغ کاظم زاده با بیش از 10 سال سابقه آموزش رشد کسب و کار و مدیریت زمان سعی بر آن دارم شما رو با تکنیک های اصولی برنامه ریزی آشنا کنم.

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهترین کتاب های موفقیت» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

آیا از خواندن کتابهایی که هیچ تأثیری بر جای نمی گذارد ، خسته شده اید؟ از کتابهایی که سرگرم کننده هستند ، اما بدون پیام واقعی آمده اند خسته شده اید؟ همه این نوع کتاب ها را می دانند. شما آنها را می خوانید ، اما هیچ چیز الهام بخشی و انگیزشی در مورد آنها وجود ندارد. انگار صفحات خالی را می خوانید.

هیچ چیز با ارزشی در ردیف این کتابها یافت نمی شود. آنها به شما الهام نمی دهند که خودتان را به چالش بکشید. و مطمئناً انگیزه ای برای تأثیر مثبت تغییر در زندگی شما ایجاد نمی کنند. اما واقعاً ، نیازی نیست که وقت گرانبهای خود را صرف خرید کتابهای بی فکر کنید.

بیش از حد بیش از حد بسیاری از شاهکارهای درخشان وجود دارد که بسیار باشکوه الهام بخش هستند. فقط باید بدانید چه کتاب استثنایی را برای چه هدف خاصی انتخاب کنید. در ادامه ما مجموعه ای از بهترین کتاب های انگیزشی تمام ادوار را به شما معرفی می کنیم. این کتاب ها شما را الهام بخش و متحیر می کنند. اما مهمتر از همه ، آنها به شما انگیزه عمیقی می دهند.

5 کتاب از بهترین کتاب های انگیزشی

کتاب : هفت عادت مردمان مؤثر؛ استفان کاوی

شاید لحن کاوی در کتاب هفت عادت مردمان مؤثر گاهی شبیه موعظه باشد؛ اما نقشه راهی که ارائه می‌کند تنها برای کمک به پرورش عادت‌های خوب نیست. او خواننده را قانع می‌کند که با پرورش این عادت‌ها در خود، به انسان بهتری تبدیل خواهد شد. چکیده آنچه از این کتاب فرامی‌گیرید، در این گزیده از کتاب آمده است: فکر خوب عمل خوب می‌آفریند. عمل خوب عادت خوب می‌آفریند. عادت خوب شخصیت خوب می‌آفریند. شخصیت خوب سرنوشت خوب می‌آفریند

 

کتاب : چه کسی پنیر من را جا به جا کرد ؟

فرقی نمی‌کند کودکی پنج ساله باشیم، یا انسانی بالغ. همه‌ی ما در برابر قصه به یک اندازه تاثیرپذیریم. به همین دلیل است که انسان‌های هوشمند، همیشه از داستان‌‌ها و حکایت‌ها برای آموزش مفاهیم مهم استفاده می‌کنند؛ دکتر اسپنسر جانسون (Spencer Johnson) یکی از همین انسان‌های زیرک است. او در کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟ (Who Moved My Cheese) برخی از عمیق‌ترین آموزه‌ها را در قالب یک قصه‌ی شیرین و خواندنی بیان کرده است.

ادامه مطلب

  • فروغ کاظم زاده
  • ۰
  • ۰

 

چطور به خودمان انگیزه بدهیم تا طبق برنامه ریزی که کردیم، عمل کنیم؟ چگونه برنامه ریزی خودمان را عملی کنیم؟ چکار کنیم که به برنامه خودمان پایبند باشیم؟برنامه ریزی کاری است که اکثر ما در انجام دادن آن خوب هستیم اما تعداد خیلی کمی از افراد میتوانند برنامه ریزی خود را عملی کنند و به برنامه های خود پایبند باشند.

 

برای ادامه مقاله کلیک کنید.

 

چرا نمی توانم به برنامه هایم پایبند باشم؟

مغز ما اشتیاق زیادی به آینده داره. اقداماتی که ما رو به آینده میرسونه برای اون خیلی ارزشمند هست. در نتیجه وقتی داریم برنامه ریزی می کنیم و به انجام کارهایی فکر می کنیم که ما رو به هدفون میرسونه خیلی ذوق و شوق داریم. برای مثال من میدونم که اگر روزی ۵ ساعت بر روی کسب و کارم زمان بگذارم و کارهای x, y, z را انجام دهم سال آینده به درامد مورد نظرم میرسم و این موضوع باعث میشه که کلی برای برنامه ریزی هیجان زده باشم..

نمونه دیگر…

و یا مثال دیگه اینکه وقتی میدونید اگر روزی ۸ ساعت درس بخونید در کنکور در رشته مورد نظرتون پذیرفته میشوید اشتیاق زیادی به برنامه ریزی پیدا می کنید و دوست دارید که هرچه سریع تر به خواسته خود برسید. برای همین به سرعت دست به برنامه ریزی میزنید و اولویت هایتان را مشخص می کنید. سپس تصمیم میگیرید که از فردا به برنامه خود عمل کنید اما فردا میشود و …

برخلاف ارزشمند بودن آینده ، مغز ما از لحظه حال گریزان است. او تمایل دارد بیشتر در آینده باشد و به آینده برسد و بنابراین لحظه حال را از دست میدهد. بنابراین ما با تناقض رو به رو میشویم. با اینکه خیلی اهداف خود را دوست داریم و کلی برای رسیدن به آنها هیجان داریم اما نمی خواهیم که در لحظه حال برای آنها تلاش کنیم و انجام اقداماتی که برای آنها برنامه ریزی کرده ایم خسته کننده به نظر میرسد. در نتیجه مغز مان تصمیم میگرید که حواس ما را پرت کند و ما را مشغول انجام کارهای راحت تری کند

  • فروغ کاظم زاده
  • ۰
  • ۰

 

در این مقاله به مهمتربن راز موفقیت وارن بافت سومین فرد ثروتمند دنیا خواهیم پرداخت دانستن این رازها و بکارگیری انها در زندگی شما را به سطح از آگاهی خواهد برد که بتدریج بتوانید سطح مالی خود را دگرگون کنید.

داستان زندگی وارن بافت

وارن ادوارد بافت در سال 1930 در اماهای نبرسکا متولد شد. پدر و مادر او هوارد و لیلا بافت بودند. در کودکی تمایل زیادی به سرمایه گذاری و کسب و کار نشان می داد و به همین علت بعنوان کودکی باهوش که می تواند معادلات ریاضی را بصورت ذهنی حل کند معروف شده بود. این استعداد در آینده برای او بسیار مفید واقع شد. شنیده شده که او زمانی در کودکی به دوستش گفته بود که اگر در 30 سالگی میلیونر نشود خودش را از بالای بزرگترین ساختمان در اوماها به پایین پرت می کند.

وقتی 11 ساله بود، اولین سرمایه گذاری خود را انجام داد. او سه سهم از Cities Service Preferred را به ارزش هر سهم 38 دلار خریداری کرد. ارزش این سهام به سرعت به 40 دلار رسید و او با سودی کم، سهام خود را فروخت. البته بعدها از این تصمیم خود پشیمان شد زیرا ارزش سهام به 200 دلار برای هر سهم نیز رسید. او این تجربه را، یادگیری صبر در تجارت نامید. در سن 13 سالگی، وارن روزنامه می فروخت.

ساعت 4.30 بیدار می شد و نسخه هایی از واشینگتون پست را می فروخت. علاوه بر این، اشتراک های ماهیانۀ مجلات و تقویم را نیز به مشتریان خود می فروخت. تا سن 15 سالگی او 2000 دلار از این راه کسب کرده بود. این مبلغ برابر با 26000 دلار به پول امروز است. او 1200 دلار را در 40 هکتار زمین سرمایه گذاری کرد و در یک مزرعه در نبراسکا شریک شد.

وقتی 17 ساله بود بهمراه یکی از دوستانش یک دستگاه پین بال دست دوم را به قیمت 25 دلار خریداری کردند و آنرا در یک آرایشگاه محلی قرار دادند. در عرض چند ماه، آنها چندین ماشین پین بال دیگر نیز خریدند و در مدت زمان کوتاهی تمامی آرایشگاه ها در اوماها یک دستگاه پین بال داشتند. اینکار درآمد هفتگی 25 دلار را برای آنها بهمراه داشت. بعدها این کسب و کار به ارزش 1200 دلار به فرد دیگری فروخته شد

راز موفقیت وارن بافت بیشتر در سرمایه گذاری بوده که در این مقاله به تشریح دیدگاهای او در خصوص قدرت افزایش ثروت اشاره خواهیم کرد.

  • فروغ کاظم زاده
  • ۰
  • ۰

همان‌طور که تکنولوژی درحال پیشرفت است و دستیابی به اطلاعات کار ساده‌تری شده، تعریف موفقیت‌ هم با چالش‌های تازه‌ای روبه‌رو شده است. بسیاری از مردم در دور باطلی از رقابت برای دستیابی به نیازهای اولیه گیر کرده‌اند و در همین حال تلاش می‌کنند فرمول واقعی موفقیت را به دست آورند. با جست‌وجویی ساده در اینترنت برای پیداکردن نکاتی کاربردی، با ابزارها، روش‌ها و نظریه‌هایی روبه‌رو می‌شوید که بیشتر موجب پریشانی‌تان خواهند شد. با هر کلیک مطالب زیادی خواهید دید که برای رسیدن به موفقیت‌های یک‌شبه پیشنهادهایی ارائه می‌دهند. کلاس‌های آموزشی، ویدئوها، مقاله‌ها و کتاب‌هایی نیز درباره چگونگی رسیدن به موفقیت‌های مالی در دسترس شما خواهند بود؛ اما اگر بگوییم رسیدن به این موفقیت آن‌طور نیست که عشده‌ای آن را پیچیده جلوه می‌دهند، چه واکنشی خواهید داشت؟ در ادامه ۹ عادت موفقیت‌آمیز برای میلیاردر شدن را به شما معرفی می‌کنیم.

۱. مطالعه به‌منظور توسعه فردی

 

مطالعه روزانه برای بیشتر میلیاردرها یکی از عادت‌هایی است که به آن پایبندند؛ مثلا اگر شما کارآفرین باشید، برای تبدیل شدن به رهبری کارآمد و تولید‌کننده باید مطالعه کنید. این کار به شما کمک می‌کند اکثر مواقع بدون نیاز به ثبت‌نام در کلاس‌های مربوط به رشته بیزینس، نکات جدیدی یاد بگیرید و رشد کنید.

یک تحقیق مشخص کرد حدود ۸۵ درصد از میلیاردرهای خودساخته، در هر ماه حداقل دو کتاب مطالعه می‌کنند. وارن بافت، سرمایه‌گذار و اقتصاددان آمریکایی، نمونه بارز یکی از این افراد است. او ۸۰ درصد زمان خود را در روز به مطالعه‌کردن اختصاص می‌دهد. وارن بافت در اولین روزهای سرمایه گذاری خود، روزانه حدود ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ صفحه مطالعه می‌کرد.

درحالی‌که افراد ثروتمند گاهی تنها برای سرگرمی مطالعه می‌کنند، روی بهبود خودشان نیز متمرکز هستند. آنها موضوع‌هایی درباره رهبری، چگونگی انجام‌دادن کارها، کمک به خود، زندگینامه، تکنیک‌ها و رخدادهای کنونی را برای مطالعه انتخاب می‌کنند.

۲. داشتن چندین منبع برای کسب درآمد

 

  • فروغ کاظم زاده
  • ۰
  • ۰

مدیریت زمان، مهارتی است که به شما کمک می‌کند از وقت‌تان حداکثر بهره را ببرید، اما کار آسانی نیست و موانع خاص خودش را دارد. در این مطلب، شما خواهید دید که موانع مدیریت زمان چیست.

 

چه موانع متداولی بر سر راه دستیابی افراد به هدف‌شان وجود دارد و برای عبور از این موانع، چه کارهایی می‌توان کرد؟ اینها ۱۰ چالش مهمی هستند که مردم در به‌انجام‌رساندن کارهای‌شان با آنها روبه‌رو هستند (به‌ترتیب معکوس):

 

مانع شماره‌ی ۱۰: احساس دستپاچگی می‌کنم

 

این احساس معمولا به یکی از این دو علت به‌وجود می‌آید:

اولین علت موانع مدیریت زمان، آن است که مردم با فرض اینکه هرچه بیشتر کار کنند بهتر است، فکر می‌کنند باید همه‌ی کارها را با هم انجام دهند. بهترین راه برای حل این مشکل، تمرکز روی انجام‌دادن فقط چند کار مشخص است. کارها را اولویت‌بندی کنید و یاد بگیرید به هرچیزی که در لیست‌تان قرار ندارد، نه بگویید

علت دومی که مردم احساس دستپاچگی می‌کنند، این است که یکباره همه‌ی کارهایی را که باید انجام دهند، از نظر می‌گذرانند و فکر می‌کنند همه‌ی کارها را باید همین حالا انجام دهند. برای به‌حداقل‌رساندن این احساس، سعی کنید تمام کارهایی را که می‌توانید فردا انجام دهید، یادداشت کنید. آن لیست را در جایی مطمئن بگذارید و تا فردا درمورد هیچ‌کدام از کارهای آن لیست فکر نکنید.

 

مانع شماره‌ی ۹: همیشه در حالت انفعالی هستم

 

هنگامی که در حالت انفعالی گیر می‌کنید، پیشرفت در امور مهم برای‌تان دشوار می‌شود. هر روز، زمانی را به کارکردن روی پروژه‌هایی اختصاص دهید که بیشترین اهمیت را برای‌تان دارند. عادت کنید که مشکلات را زودتر از موعد مقرر حل کنید، یعنی قبل از آنکه به بحران تبدیل شوند

 

مانع شماره‌ی ۸: کاری را که شروع می‌کنم، به‌پایان نمی‌رسانم

 

آغازکردن پرو‌ژه‌ها و به‌اتمام‌نرساندن آنها یعنی اتلاف وقت واقعی. علاوه‌براین، تقریبا همه‌، تمام کارهای خود را برای فرد دیگری مثل مافوق، رئیس و… انجام می‌دهند. بااین‌حساب، نه‌تنها لازم است کاری را که شروع می‌کنید، به پایان برسانید، بلکه باید آن را طوری به آن شخص تحویل دهید که ارزش کار شما را درک کند. به‌یاد داشته باشید بخشی از به‌پایان‌رساندن کار، ارائه‌ی درست آن است.

ادامه مقاله

حتما بخوانید : مدیریت زمان چیست؟

 

  • فروغ کاظم زاده
  • ۰
  • ۰

در این مقاله می خواهیم در مورد کتاب هفت عادت مردمان مؤثر اثر استفاون کاوی صحبت کنیم .واقعیتش اینه که موضوع بحث ما هفت عادت مردمان مؤثر نیست و ما می­خواهیم در خصوص عادات مردمان غیر مؤثر صحبت کنیم .اما من فقط می­خواهم به صورت تیتروار این هفت عادت رو بگم و ببینیم چند مورد رو در طول زندگی انجام می­دهیم؟

 

 عادت مثبت اول عامل باشید: 

  یعنی مسئولیت زندگی خودمان را بپذیریم

 

عادت دوم مثبت چشم ­انداز داشته باشیم :

عادت دوم ما را تمرین می دهد تا پیش بینی کنیم که آینده موضوع مورد نظرمان چگونه خواهد بود و یادآور این ضرب المثل قدیمی است که اگر نمی دانید کجا می خواهید بروید، همه راه ها شما را به مقصد می رساند. شروع ذهنی از پایان می گوید که آنچه می خواهید بدان برسید را تجسم کنید.

آینده تا به امروز ما را به مقصد راهنمایی می کند، چیزی که با کمک نتیجه نهایی ایده ال به آن معنا می بخشیم با تمام مزایا و ویژگی ها، مثبت و بدون هرگونه عیب یا ضرری همان چیزی است که استفان کاوی در تشریح عادت دوم در کتاب خود بیان داشته است. ذهنا از پایان آغاز کنید یعنی به روشنی مقصدتان را بدانید. تا بدانید که می خواهید به کجا برسید.

 

عادت سوم اقدام کنید

ولی برای اقدام کردن حتماً اولویت­ بندی داشته باشید. 

 

عادت چهارم: برنده – برنده اندیشیدن

از منظر یک عادت فردی مرتبط با دیگران،

مردمان موثر، تفکر برنده – برنده دارند؛ همان طور که این تئوری به ما کمک می کند تا به وسیله روش های نظام یافته به راه حل برنده – برنده دست یابیم. دو چیزی که بسیار به یکدیگر نزدیک و متصل هستند.

 

عادت 5: اول فهمیدن و سپس فهماندن

اول در پی فهمیدن باشید، سپس سعی کنید بفهمانید. این کار به نظر ساده می نماید اما در عمل دشوار است.

عادت پنجم می گوید که پیش از توجه به دیدگاه خودمان، به موضوع از دید دیگران نیز بنگریم.

در کتاب استفان کاوی، عادت ششم به کارگیری توام پنج عادت پیشین است. بنابراین، این عادت به تنهایی شامل تمام اجزای آنها نیز می شود.

 

عادت ششم مردمان موثر :

همیشه در پی هم­افزایی باشیم نقاط قوت و ضعف خودمان را بشناسیم و اون­هارو تقویت کنیم .

 

عادت هفتم مردمان موثر :

اره­ ی خودمان را تیز کنیم و مدام در حال نوسازی و به سازی خودمون باشیم.

این­ ها هفت عادت مردمان موثر بود که از دیدگاه آقای استفان کاوی جزء عادات مردمان مؤثره ولی ما تصمیم داریم هفت عادت مردمان غیر مؤثر رو بررسی کنیم چرا؟

چون آنچه که ما در زندگی­مان به دست میاوریم حاصل عادات کوچکی هست که به صورت روزانه داریم آن­ها را تکرار می­کنیم.

 

                                           پیشنهاد می شود بهترین کتاب های موفقیت را بخوانید.

 

عادت اول گم شدن :

 خیلی اوقات ما در زندگی­ هامون گم می­شویم و دقیقا نمیدونیم داریم کجا می­رویم و یا این که کجا باید بریم؟ و خیلی اوقات در بسیاری از زندگی ­های ما این جور اتفاقات خیلی برامون پیش اومده و درگیر یه سری کارهای روتین روزمره می­شویم و اصلا نمی­دونیم کجا باید بریم و کجا هستیم.

حتی الان من یه مثل خیلی ساده بخوام براتون بزنم در نظر بگیرید یک نفر میاد زیر پست من یه کامنتی رو می­نویسه که در اون صحبتش بر اینه اصلا چرا داری این صحبت­ هارو می­کنی و یک فیدبک منفی رو داره به من می­ده، از این که من کی هستم و من قراره کی باشم نوع پاسخ ­دهی من متفاوت میشه.

  • فروغ کاظم زاده
  • ۰
  • ۰

در این مقاله می­خواهیم بهترین کتاب­ های موفقیت رو معرفی کنیم:

کتاب هایی که باورتان را دگرگون می­کنه، رویاتون رو خیلی قوی می­کنه و انگیزه­تون رو نسبت کارتون وزندگی­تون تغییر می­ده و بالا می­بره. شاید دقیق­تر بخواهم بگم همون زمان­هایی که من خودم احتیاج داشتم یه نفر بمب انگیزه باشه کنار من، شاید با خوندن همین چهار تا کتاب حالم، فکرم و اصلا انگیزه­ ی من تغییر کرد و فکر می­کنم همین چهار تا کتاب واقعاً برای پیشرفت عالیه و بهترین کتاب های موفقیت بشمار میاد.

کتاب اول جادوی فکر بزرگ:

 مربوط به آقای دیوید شواتز هست که این کتاب خیلی نسبت به نحوه­ ی فکر ما، باورهای ما و اون محدودیت هایی که برای خودمون به وجود میاریم و خیلی اوقات کوچک فکر می ­کنیم خیلی قشنگ توضیح داده بزرگ فکر کنید تا بزرگ زندگی کنید. در شادمانی، بزرگ زندگی خواهید کرد. در پیشرفت، بزرگ زندگی خواهید کرد. بزرگ در درآمد، بزرگ در میان دوستان و بزرگ در احترام به‌ سر خواهید برد.

 

کتاب دوم زندانیان باور :

دومین مورد از بهترین کتاب های موفقیت اثر ماتیو مکی بیان می کند که شما می­توانید از بهشت یک جهنم برای خودتان بسازید و از جهنم یک بهشت و فقط و فقط به باور خودمان در زندگی مربوط می­شه .حافظ میگه :

تو خود حجاب خودی حافظ از میان بردار.

واقعیت اینه که باورهای خود ما هستند که جلوی پیشرفت­مون و بهبود زندگی­مون رو می­گیره.باورهای هر انسان زندگی او را شکل می‌دهند، بر تصمیماتش اثر می‌گذارند و مسیرش را در زندگی مشخص می‌کنند. انسان بر اساس باورهای خود از بعضی مسیرها فاصله می‌گیرد و بعضی تجربه‌ها را رد می‌کند یا می‌پذیرد.

باورها از کودکی همراه او رشد می‌کنند و درون او ریشه می‌دوانند و آینده‌اش را می‌سازند. اما این باورها از کجا آمده‌اند؟ آیا همه‌ی آن‌ها درستند یا نیاز به بازبینی دارند؟ با باورهای غلط چه باید کرد؟ چگونه باید باورهای جدیدی در خودمان ایجاد کنیم؟

اگر می‌خواهید در چالش با باورهایتان همراه خوبی داشته باشید کتاب زندانیان باور اثر پاتریک فانینگ و ماتیو مک کی پیشنهاد بسیار خوبی است.

کتاب سوم اسرار ذهن ثروتمند :

موفقیت چیزی نیست که تنها با تلاش زیاد و بی‌وقفه به دست بیاید. در حقیقت موفقیت اصلی از ذهن ما ریشه می‌گیرد و در دنیای بیرونی ما انعکاس پیدا می‌کند. این موضوع برای ثروتمند شدن هم صدق می‌کند.

مهم نیست که در حال حاضر از نظر مالی چه جایگاهی دارید. کتاب اسرار ذهن ثروتمند نوشته‌ی تی هارو اکر به ما میاموزد که چطور می‌توان از صفر شروع کرد و با خود واقعی‌مان روبه‌رو شویم.کتاب اسرار ذهن ثروتمند یکی از معروف‌ترین کتاب‌های جهان در حوزه ثروت و موفقیت است که به خواننده می‌گوید که باید ذهنیت‌های اشتباه درباره‌ی پولدار شدن را کنار گذاشت و با ذهنیتی تازه به استقبال پیشرفت‌ها رفت.

کتاب چهارم اگر اول نشی آخر میشی

کتاب اگر اول نباشی آخر می‌شوی ، به شما نشان خواهد داد چگونه می توانید موفق شوید و چگونه آن جایگاه قدرتمند اول را به دست آورید . با خواندن این کتاب یاد میگیرید برای پیشرفت خود، شرکت و ایده های تان (و همیشه اول شدن) دقیقا چه کارهایی باید انجام دهید. کتاب اگر اول نباشی آخر می‌شوی نوشته گرنت کاردون ترجمه عنوان اصلی کتاب If you’rs not first, you’rs last می باشد که نخستین بار در سال 2010 منتشر شد.

 

 

  • فروغ کاظم زاده
  • ۰
  • ۰

مدیریت زمان چیست ؟

دروه مدیریت زمان چیست؟

 احتمالا شما هم با مدیریت زمانتان مشکل دارید یا این که خیلی ایده ­ها در ذهنتان دارید ولی فکر می­کنید همیشه زمانی برای پردازش آنها ندارید؟ و یا هر روز چیزهایی را می­نویسید و یک سری کارها را از این لیست به لیست بعدی منتقل می­کنید که فردا انجامشان بدهید و فردا هم دوباره یک تعداد به لیست بعدی؟

همیشه برای کار کردن­تان استرس دارید و فکر می­کنید همیشه یه کوهی از کارها جلویتان است و هر چی هم کار می­کنید این کارها تموم نمی­شه؟

 خب در این مقاله برای شما ابزارهای مدیریت زمان را معرفی کنیم:

میلیون­ها نفر آدم از سرتاسر دنیا روزانه تصمیم می­گیرند که بخواهند از فردا از ابزارهای مدیریت زمان و برنامه ­ریزی استفاده کنند برای همین ما هر شب، برای مثال خودمان را در نظر بگیریم یه لیست از کارهایمان را آماده می­کنیم که از فردا طبق اون لیست بخواهیم کارمان را شروع کنیم این لیست بلند، بلند و بلندتر میشود و ما این لیست را همش با خودمان حمل می­کنیم.

یک کاری که خیلی برای همه­ ما جا افتاده است شب قبل ، میزمان را تمیز می­کنیم و تصمیم می­گیریم از فردا صبح طبق آن چک لیستی که نوشتیم کارهایمان را انجام بدهیم، همه چیز خوب پیش می­رود اما یک هفته بعد، نهایتاً یک هفته تمام انگیزه مان را برای ادامه راه از دست می­دهیم یا این که اصلا حتی دوست نداریم لیست را بنویسیم چرا ؟

 

چون با نوشتن اون لیست یا این که خیلی خودمان را درگیر کارها می­کنیم و یا این که خسته می­شویم و انگیزه­ مان را از دست می­دهیم. همین میلیون­ها آدم در جهان بعد از چند روز تصمیم می­گیرند که مدیریت زمان کلاً چرت و پرته و هیچ کاربردی ندارد.

ولی جالبه بدونید اگر مهارت­های مدیریت زمان رو بلد نباشید و برنامه­ ریزی کنید، ضرر و و زیانی که بهتون وارد می­شود به مراتب بیشتر از زمانیه که کلاً برنامه ریزی نمی­کنید. پس بیایید یک بار برای همیشه این را با خودتون حل کنید که آیا می­خواهیم برنامه­ ریزی کنیم؟ می­خواهیم از عمرمون استفاده کنیم یا نه؟

  • فروغ کاظم زاده